آمدن...رفتن...حالا ديدي زندگي چه ساده است ؟مثل خيال که مي آيد و مي رودتنها در اين ميان من و تو ايم کهدرگير افعال شده ايم...
uppam 1 sar bezan
montazeram
به نام خداي مهربون
سلام
بعد از مدتي نبودن دوباره برگشتم با يک وبلاگ جديد
خوشحال ميشم واسه افتتاحيه تشريف بياريد
سلام پارسا جان
خيلي خوبه که احساساتت رو در قالب شعر بيان ميکني
از کلمات شعرت معلومه پر احساس بودي ولي جسارتا وزن رو رعايت کن
رو همون فاعلاتن /مفاعيل /فعلاتن /فع/ که مال مصرع اول هست بايد پيش ميرفتي که زدي تو جاده خاکي.... من تو مصرع آخر که هي هندل ميزدم رو وزن بخونم نميشد