• وبلاگ : محرم اسرار
  • يادداشت : داماد آمَد، داماد آمَد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + 2066 

    امروز پارسال است.

    پارسال پارسا در باران با سمند آمد.

    من برادر کوچک او هستم.

    اوداماد است.

    داماد بسيار ضايع است. همش بيب بيب ميزند.

    تا داماد در را براي عروس باز کرد، سمند گفت: "در باز است"

    آقا صفدر شوهر خواهر همسايه مان، به اقدس خانم گفت: در باران عروسي زيباست.

    من هم ميخواهم پارسال با باران عروسي کنم.

    باران دختر خوبيست.

    ما با هم درس ميخوانيم...

    آخ... داماد هنوز در باران است!



    :دي


    پاسخ

    به نام خدا/ علي جون دوباره سلام/ راستش من از سمند خوشم نمياد. آخه پهناش يه جوري ديد نداري عقب رو شايد تصادف کني. اما از اين نظر که چپ نمي‌کنه ماشين خوبيه :) / خب از سمندش فاکتور بگيري بجاش يه ال 90 يا پرشيا بذاري بقيش رو هستم./ ا مبارک باشه پس اسم زن داداشم باران هستش:دي/ کي دعوت مي‌کني؟/ هان هان؟/ يه وخت نکنه داداشت رو دعوت نکني ها/ دوست دارم / دعام کن/ بوس بوس