وبلاگ :
محرم اسرار
يادداشت :
صداى سکوت
نظرات :
0
خصوصي ،
31
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
گوياي خاموش
به نام خدا
سلام
به قول رب انار، پست مناسبتي ِ خوب..
خيلي جالب بود، و فقط يه چيزي، من اگر جاي شما بودم ترجيح مي دادم با مادرم برم يا لااقل با پدرم هم نرم عزاداري، آخه نشستن توي اون اتاق سخته خيلي، اونم براي يه بچه..
واقعاً چه طور صدا نمي يومد توي اتاق؟ يعني عايق صوتي اي چيزي داشت؟
آره توصيفتون شبيه فيلم مکعب بود.
صداي سکوت...
هوم..
وقتي آدم تنها ميشه،
اين صداي سکوته که با آدم حرف ميزنه
...
پاسخ
به نام خدا/ سلام/ ممنون/ راستش من اون موقعها بيشتر جاها رو با مامان ميرقتم و مجلسهاي زنونه :)/ اما موارد اين طوري رو با بابام ميرفتم. نميدونم شايد به خاطر کمک کردن و شايدم به خاطر نه نگفتن :)/نميدونم عايق صوتي داشت يا نه. شايدم به خاطر عبور از چند راهرو و رسيدن به اونجا بود. نميدونم مسيري که تا اون اتاق رفتيم و يادم نمياد :)/بله وقتي آدم تنها ميشه، اين صداي سکوته که با آدم حرف ميزنه... :)