• وبلاگ : محرم اسرار
  • يادداشت : ترجمه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + 2066 

    سلام


    چقدر سخت ميگيري. فکرکنم قبلا تعريف کرده بودم.


    استاد يه مقاله رو همراه با ترجمه اي که بچه هاي ترم قبل انجام داده بودنو داد به من و گروهم که اصلاحش کنيم. منم صفحاتو بين هم گروه هي هام تقسيم کردم.

    من که اصلا دست نزده بودم. عين ترجمه گروه ترم قبلو واسه استاد اوردم. جالبه بدونيد همين مقاله رو به يه گروه ديگه هم داده بود. بعد روز تحويل دادن اونا به ما گفتن که ترم قبلي ها چندين صفحه رو جا انداخته بودن و دقيقا مربوط به چند صفحه ي سهم من ميشد.

    منم که اصلا نفهميدم :ديييي


    بيچاره هم گروهي هام. جونشون به لبشون رسيد تا سالم تحويل داديمو برگشتيم.

    بهشون گفتم غمتون نباشه. هيچکي هيچي نگه. بذارين فقط من حرف بزنم :دييي


    خدا رو شکر بخير گذشت.


    تو هم انشالله بيست ميگيري

    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ نه نگفته بودي/ پس کار تو از همه سخت تر بوده/ دعا کن بيست بشم شيريني مي دم بهت:)