• وبلاگ : محرم اسرار
  • يادداشت : چند تصوير بدون شرح
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + 2066 

    سلام


    ببخش روح الله جون که اين بحثو به اينجا هم کشونديم

    ميدونم هيچ فايده اي هم نداره. تا خودشون نخوان نخواهد رفت ميخ آهني در سنگ!

    ------------------------------------------------

    چطوري ادعاي واقع بيني مي کنيد؟ وقتي جمله ي منو به دو قسمت تقسيم ميکنيدو فقط قسمت دومو ميخونيد؟ بعد هم به روايت خودتون تفسير؟


    يه بار ديگه اتنشن پيليز:

    "راستش من نه الان نه تو کوچيکي هام شيطون نبودم خانم حس غريب.کلا بچه ي مودب و موقري بود فقط وقت بازي کنترلمو از دست ميدادم اينم واسه همه ي بچه ها طبيعيه."


    اينم هيچي. اصلا وقتي آدم در مورد گذشته صحبت ميکنه بايد! از فعل گذشته صحبت کنه. بنظر شما بايد چي ميگفتم؟ (من بچه ي مودب و موقري هستم؟/خواهم بود؟ :دييي) يعني روي هرچي توضيح واضحات بود سفيد شد.


    اينم اتنشن کنيد جالبه:

    "خانم بوده انگشتش تو مماخش؟ خب سند داريد اثبات کنيد!
    ولي من عکس مستند دارم! جديد هم هست!"


    ميگم "فيلمش" بصورت "زنده" پخش شد. شک داريد از سروش فيلم بازي رو بگيريد.

    عکس ه شما مستند تر از فيلمه؟ و از فيلم زنده ي ديروز جديد تر ه؟


    آدم ياد اين عيب و ايراد هايي که رسانه هاي غربي از ما ميگيرن مي افته. کليپ خبر ممنوع التصوير شدن جيگر رو ديدين؟

    خانم ه ميگه جيگر ديگر در بين ما نيست... :ديييييييييييييييي

    -----------------------------------------


    پارسا جون شيطنت در بچگي به تو بيشتر ميومد چون من ميرفتم جاي دو ساعت، 22 ساعت بازي مي کردم و سير نميشدم. ولي در اين 22 ساعت از مورچه ي زير پام تا شاهين بالاي سرم در آسايش بودن. قووووورباغه تشريح نمي کرديم که! :ديييييييييييييي


    پاسخ

    به نام خدا/ سلام / علي جون همه به اين طرفند خبرنگاري ايشون اشاره کرديم :دي/ همون طور که گفتم انشالله قصدشون آموزش بوده :دي‌:)/ من کجا قورباغه تشريح کردم ؟؟؟ هان هان هان؟/ من از قورباغه چنشدم مي‌شه./ من بزرگترين خلاف‌هاي بچگي‌م در مورد حيوون آزاري، زنبور گرفتن بوده که نيششون رو مي‌کشيدم و پاشون رو به نخ مي‌بستم. که تو همون دوران بعد از دو سه بار که اين کار رو کردم، پشيمون شدم و استغفار کردم. اما اين پسر عموم که از من هم بزرگتر بود به کارش ادامه داد. همش تخصير اون بود من رو به خلاف کشوند :دي/ بعد اين کار هم به روش قطعه قطعه کردن کرم خاکي رو تکثير کردم و فکر کنم همون کرم رو يا يه کرم درسته رو تو يه بشقاب گذاشتن و من براي اينکه ديگه طرف بشقابه نرم رو بشقاب خط انداختم :دي