• وبلاگ : محرم اسرار
  • يادداشت : جراحت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + 2066 

    خب ميگفتم (پارسا: ميفرمودي :دييي)

    بله. کلا اينجور فيلما رو نگا نکنيم بهتره

    و به جاش بريم از بسته هاي فرهنگي با کيفيت کشور هاي دوست و گاها دشمن استفاده کنيمو کلي حالشو ببريم :D

    ...


    يه چيزه ديگه. تولدت تبريک :)

    بوووس.


    چقدر زود سنمون رفت بالا.

    ديگه، نمونده از جووني هام نشوني. پير شدم. پير تو اي جووني.

    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ بسته هاي فرهنگي غربي؟ :دييييييييي. اي شيطون :دي :))ژ ممنون از تبريکت / آره پير شديم رفت. البته تو که هنو جا داري:)
    + 2066 

    سلام


    خوبي؟ :)

    شنيديم ما نيستيم خوشحالي؟ :دييييييي


    چند تا از قسمتاي در پناه تو رو الان دارم ميبينم. به نظرم اين فيلم و پس از باران از اوناي ديگه که مثال زدي بهتره. جراحت و زير تيغ و ... . ستايشو که اصلا جزو فيلم حساب نمکينم :دييي


    الان ميام...

    پاسخ

    به نام خدا/ سلاااااااااااااااااام علي عزيزم. راه گم کردي؟ از اين ورا؟ :ديچه عجب بابا کتاب مقشاتو ول کردي. اين قدر بووووووووق نزن ::دي پس به نظر تو هم جراحت و زير تيغ و اينا مزخرفن :)
    + رب 
    خداکنه ستايش آدم شه
    p;
    پاسخ

    :دييييييي خدا کنه
    به نام خدا

    سلام

    هوم..
    اوهوم..
    خب همه ي حرف ها زده شد ديگه، من چي بگم؟ :))

    جراحت که از همش مزخرف تر بود! اوه! تازه سر سفره ي افطار هم بوديم و مجبور بوديم ببينيم ديگه! :)))))))) :پي

    ولي خب در پناه تو و پس از باران رو مي ديدم..
    پس از باران خيلي اعصاب خوردي داشت، اما خب پيگير بوديم ببينيم چي مي شه :))
    اما در پناه تو.. يه جورايي اون زمون همه معتادش بودن! يني شبايي که پخش مي شد (يک شنبه ها بود آيا؟؟)، فرداش تو مدرسه هم حتي کلي جلسه ي تفسير و تحليل و بررسي ش بود! :))))


    -----
    ولي پدرسالار که اخلاقاي بابائه خيلي رو اعصابم بود هميشه! بعد اون وخ يادمه توي جلسات نقد و تحليل توي مدرسه (:دي)، يکي دو تا از بچه ها براي بابائه دل هم مي سوزوندن گاهي! که آخي، بچه ش تو روش ايستاد و بهش گفت نه..

    -----
    راستي يه خبر خوب!
    ستايش 2 هم فيلمبرداريش شروع شده! :))))))))))))))))))))))
    :پيييييييييي
    (البته از همون پارسال مي گفتن قراره 2 ش رو بسازن، اما خو فيلمبرداريش تازه شروع شده)


    خوبه اول حرفم نمي يومد! :))
    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ دقيقاً :دي / موقع افطار و سر سفره يه سريال رو اعصاب برو پخش شه و تحمل کردنش :ديييي/ راستي در مورد شعر در پناه تو، عبارت در شبکه دو اولش يادم رفت :دييييييييي/ در مورد پدر سالار من تو برزخ قرار گرفته بودم که الان از کدومشون طرفداري کنم. هم از اخلاق پدر سالار بدم ميومد و هم از کاراي آذر لجم مي‌گرفت :دي. خب انگار خواست کارگردان بوده :ديييييييييي/ خدا کنه اين بار اتفاقاي خوب تو ستياش بيفته :)
    + رب 
    من اصن کاري ندارم جامعه چجوريه ... دوس ندارم وقتي ميشينم پاي تلويزيون (اگه بعد عمري بشينم ) بجاي اينکه يچي ببينم آروم شم و انرژي بگيرم همش ازين فيلماي غم بار ببينم ...
    مامان من که با همه اين فيلم ها گريه ميکنه ...بساط داريم ما
    :))
    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ آره اتفاقاً همون زمان که تا ثريا رو داشت مي‌ذاشت. يه دو تا فيلم ديگه هم داشت مي‌ذاشت بعد همشون غم آلود. طوري که حتي صداي بيست و سي هم در اومد :))))
    + حس غريب 
    سلام
    :)))

    يادش بخير!
    مخصوصا در پناه توُ يه جورايي اولين سريالي بود که مي ديدم و بزرگونه بود؛ و گرچه چيز زيادي ازش يادم نمونده ولي خب برام حس خوبي داشت..حس اين که از دنياي کارتون وارد دنياي فيلم هاي بزرگونه ميشم!

    از زير تيغ فقط آهنگش رو دوست داشتم وديگه نگاه نکردم؛
    جراحت رو هم عاشق آهنگش بودم و به زور سفره افطار ديدم

    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ پس با اين حساب من ديگه واقعاً پير مردم که همه‌ي جزئيات اون سريال يادم هست :( :دي/ من سعي مي‌کردم اين سريال‌ها مخصوصاً زير تيغ و اين جراحت رو نگاه نکنم. اما مگه مي‌شد وقتي تو خونه هستي و مي‌زدن کانالي که اين سريال‌ها پخش مي‌شد. / خوشبختانه جراحت رو نصف و نيمه ديدم اما همون طوري از وسط و آخرش هم که ديدم همش رو فهميدم :(
    + رب 
    من که ازين فيلم هاي سياه خيلي بدم مياد...
    يه فيلم ديگه اي هم بود که فککنم پارسال نشون ميداد و پدرشوهر دختره کلي اذيتشون ميکرد..ازون که متنفر بودم ..کلا شايد دو قسمت ديدم
    اوليشم برميگرده به پدرسالار..
    و البته بجز اين گونه فيلم هاي سياه ...از فيلم هايي که توش نقش پدر رو کمرنگ نشون ميدن يا خيلي بي اراده فوق العاده بدم مياد ..
    پدر حرمتي داره براي خانواده ..مخصوصا خانواده ايراني .. اينکه حرمتش شکسته ميشه رو نمتونم ببينم ..
    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ فکر کنم بدونم اون فيلم کدوم بود. اسم دختره ستايش بود انگار. خيلي پدر شوهرش اذيتش کرد. همش در حال فرار بود :(/ آره متاسفانه به بهونه اينکه مي‌خوان جامعه رو نشون بدن از اين فيلم‌هاي سياه زياد مي‌سازن. شايد جامعه اين طور نباشه اما با القا اين ديد منفي باعث شک و ترديد مي‌شن و اختلافات :(