راستش من مي‌خواستم پنج‌شنبه که تعطيل بودم اول برم بانک

اما بابام گفت دندون واجب تره. بعد که رفتم ديدم نفر 15 رفته و من نفر 74 هستم. ديگه گفتم تا شب اينجا مهمونم. اما وقتي سرعت ويزيت شدن رو ديدم اميدوار شدم آخراي وقت برسم که بازم نا اميد شدم :))

تازه وقتي براي اولين بار بعد يک ساعت نزديک درب مطلب شدم ديدم نوشته تا نفر 50 تا ساعت 12:30
از 50 به بعد تو رزرو هستن.
تقسيم بندي شده بود قشنگ. اما خدا رو شکر نوبت بهم رسيد. چون داشتم پشيمون مي‌شدم و با خودم گفتم اگه اول ديده بودم تا نفر 50 تعهد داره، صبر نمي‌کردم :دي

خب آره
چون کار اين دندون پزشک ويزيت کردن بود. البته به نظرم خيلي‌ها طولش مي‌دادن
اما خود من که رفتم، گفت مشکل چيه؟
گفتم اين دندونم که پر شده بود حالا شکسته و اينا. بعد دندونام نگاه کرد به منشيش که کنارش بود چند تا اصطلاح گفت و بعد هم گفت برو عکس بگير . اين حدود 30 ثانيه تا يه دقيقه. بعد از عکس گرفتن هم گفت: اون دندونت هم به نظر بايد بکشي ولي شايد متخصص روکش هم پيشنهاد بده.
و در کل دو دقيقه حدوداً طول کشيد.
:)

به نام خدا
سلام
راستش بعد از اين که نوشتم با بابام بحث مي‌کردم. بابام اعتقاد داشت که اين لباس پوشيدن اونجا هم خوب بوده.
بعد گفتن شايد اين مسئولي چيزي تو اون بيمارستان بوده مثل مسئول عقيدتي اينا.
وگرنه بيشتر جاها به روحاني‌ها ظلم مي‌شه. و خيلي ها بهشون متلک و اين چيزا ميگن. از تاکسي گرفته تا مترو و بانک و غيره...
اما خب اينجا اگر اون مسئوليتي داشته حدس مي‌زده ممکنه بدون نوبت بره. اين بي نوبتي براي اون لباس مقدس بده. هرچند شايد مسئوليتي اين طوري اين حق رو بياره

به نام خدا
سلام

تست اينتر خوردن :)

بله هوس انگيزه

اما من که ترک کردم :دي