• وبلاگ : محرم اسرار
  • يادداشت : تنهايي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    در روزهايي که دلم گرفته بود ياد حرفها ي پدر ژپتو به پينوکيو افتادم که مي گفت :
    " پينوکيو ! چوبي بمان ؛ آدم ها سنگي اند ، دنيايشان قشنگ نيست... "

    وب زيبايي داريد

    من جا داره همينجا از مخترع تايپ تشکر کنم .
    پاسخ

    :)))
    بچه که بودم بابا کلي ازين دفترچه هاي تمرين خطاطي برام گرفته بود. الان که فکر ميکنم ميبينم بنده خدا چقد آرزو داشته خط من خوب شه ولي خب خط من روز به روز و سال به سال بدتر شد!
    فککنم خط ژنتيکيه !:))
    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ استاد من مي‌گه بايد حوصله داشت و دلسرد نشد. تا ديدين که سخته و پيشرفت نکردين نبايد مايوس بشين. همون دفترها رو دوباره بردارين و تمرين کنيد :) خط من با اينکه نستعليقش بهتر شده اما هنوز اون خطي که تند تند مي‌نويسم تو آفتاب بذاريد رژه مي‌ره :دييييي
    + حس غريب 
    سلام
    اين حس رو خوب درک ميکنم، نياز به تنهايي و تنها بودن؛
    وقتي آدم با خودش خلوت ميکنه، آرامش عجيبي بهش دست ميده.
    کلا حس خوبيه و نيازه حتما هر از گاهي آدم تنها باشه :D
    هه هه چه باحال!
    مادربزرگا هميشه يچيزاي خاصي ميدونن:)

    خطتون خوبه.
    نميدونم چرا هميشه حس ميکنم آدمايي که خطشون بده(خودم)با کلاس خط هم خطشون خوب نميشه. من که خطم خيلي بده خيلي م دوسداشتم خوش خط آفريده ميشدم.

    پاسخ

    به نام خدا. سلام. بله مادربزرگا چيزايى مى دونن که آدم تو پذيرفتن اونا شک داره و مقاومت مى کنه البته بعضى حرفاشون هم راحت مى شه قبول کرد. نههه مطمئن باشيد با کلاس خط خطتون خوب مى شه. فقط بايد حوصله داشته باشيد و از تمرين خسته نشيد. بعد يه مدت که پيشرفتتون رو ديديد عاشق خطاطى مى شيد
    به نام خدا

    سلام

    نمي دونم چرا الآن کامنتم نمي ياد :))
    اگه حرفي داشتم ميام ايشالا..
    پاسخ

    به نام خدا/ سلام/ اشکال نداره هر وقت کامنت داشتين خوشحال مي‌شم، و نظراتتون استقبال مي‌کنم:)
    + بانو 
    سلام
    چه فيلسوفانه نوشتيناااااااا...معلومه فلسفتون خيلي خوبه...
    من قبلا تنهايي رو دوست داشتم الان چون هميشه روزها تا عصر تنهام اصلا خوشم نمياد و حوصلم سر ميره...
    به قدري که يه شب مث عقده ايا به شوهرم گفتم جايي نميريم؟ پفت نه...گفتم لاقل بريم تا خونه همسايه (خواهرشوهرم) و برگرديم اولش که گفت نه اما بعد گفت باشه بريم...يعني داشتم ديونه ميشدم از تنهايي...از در و ديوار خونه گاهي حالم به هم ميخوره...
    هر چند من اوقات تنهايي افکار و فکراهاي هنري خوبي به ذهنم ميرسه...کاراي هنري و آشپزي و شيريني پزي و اينا اما بازم آدم دلش ميگيره هر روز تنها باشه و اين تنهايي همش تکرار بشه...
    پاسخ

    به نا خدا/ سلام به بانو رز صورتي :)/ جداً فيلسوفانه هست؟ / خب البته تعريف از خود نباشه، فلسفه‌م خوبه/ يعني عاشق فلسفه هستم./ چند روز پيش به همکارم، که رشته مشاوره خونده، گفتم که من يادمه از 11 سالگي يعني حدود کلاس پنجم، تفکر فلسفي داشتم. سوالاتي در مورد خدا و مفهوم بي‌نهايت داشتم :) و... يعني من اگه شرايطش برام فراهم مي‌شد مي‌تونستم تو سن نوجواني در حد دکتري فلسفه پيشرفت کنم:) . // // خب من هم با شما موافقم، به جناب سيب هم گفتم که اگه موقعيت شما رو داشتم ديگه حتي اين تنهايي رو دوست نخواهم داشت. تو اين موقعيت، به قول شما آدم بايد دست همسرش رو بگيره بره بيرون، بره تفريح کنه و....
    سلام پارسا
    اتفاقا منم اين تنهاييه رو دوست مي دارم.
    به نظرم نيازه آدم گاهي تنها باشه. حتي اگه شده براي چند ساعت. فکر کنم اينو يجا ديگه هم گفته بودم نه؟!!!

    خوشنويسي هم خيلي خوبه. واقعا لازمه. مخصوصا خط ريز. فکر کنم دست خط تو خوب باشه که رفتي سر خط درشت نه؟!
    پاسخ

    سلام سيب سبز :)/ آره فکر کنم يه جا گفته بودي انگار :) اما نمي‌دونم کجا/ اما يه کوچولو باهات مخالفم. راستش اگه من تو موقعيت تو بودم، ديگه حتي اين تنهايي رو دوست نخواهم داشت. اون موقع حتي اين نوع تنهايي نه تنها ارزش شايد نباشه، ممکنه ضد ارزش هم باشه/// اما در مورد خط. راستش اگه منظورت خط ژنتيکي باشه، من خطم خوب نيست. چون وقتي تند مي‌نويسم، تنها کسي که خطم رو مي‌تونه بخونه خودم هستم :دي. البته شايد بعضي وقت‌ها خودمم نتونم خطم رو بخونم :)))))/// اما به قول استاد خط آموزشي، خطي که آموزش ديدم خوبه. خط ريز رو چند سال پيش از يه استاد ديگه ياد گرفتم. حالا شايد نمونه اونم بذارم :)