آبان 93 - محرم اسرار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محرم اسرار
درباره‌ی وبلاگ

به نام خدا سلام اینجا رو ساختم که از دلم برای دیگران و برای خودم بنویسم. امیدوارم دلنوشته‏هام تو اینجا مورد پسند دوستانم باشه. امیدوارم اینجا سکوی پرتابم به سوی شروع موفقیت‏های روز افزونم باشه.
موسیقی وبلاک
"
امکانات وب

بازدید امروز:10
بازدید دیروز:18
کل بازدیدها:313822

به نام خدا

سلام

می دونم خیلی هاتون تا خبر فوت مرتضی پاشایی رو شنیدید، چه قدر ناراحت شدید.

اون هم وقتی ترانه های زیبای اون رو زمزمه زبانتون کرده بودید.

مثل ترانه ای که برای برنامه ماه عسل خونده بود.


خیلی ها هم شاید بودند که به این قضیه به خصوص به این واکنش احساسی خیلی از مردم، دیدی متحجرانه نشون دادند.

و شاید به نوعی این مردمی که از خبر فوت آقای پاشایی غمگین شده بودند رو، سرزنش کرند. چه پیش خودشون و چه تو فضاهای مجازی.


این سرزنش اون ها دلیلش این بوده که خوانندگی ایشون رو کاری دون می دونستند و قبول اینکه مردم به خاطر مرگ یک خواننده این طور احساسات نشون بدن، براشون خیلی سخت بوده و هست.


اما به شما و به اون دوستانی که سرزنش می کنند باید گفت. یقین داشته باشید که این عزت و این شکوه که در مراسم تشییع این خواننده بود، از طرف خدا بوده. و خود خدا گفته که عزت دست اوست و بدبختی و منفور بودن هم دست خداست.

مطمئن باشید که این خواننده ی عزیز پیش خدا عزیز بوده که پیش مردم هم این قدر عزیز بود و عزیز تر شد.

شایعه ای شنیدم که آقای پاشایی دست کم این اواخر، هیچ روزی زیارت عاشورایش ترک نشد.

اگر این شایعه حقیقت داشته باشه، دلیلی دیگر بر عزیز شدن ایشون می تونه باشه. و اینکه باور کنیم اگر راهمون راه خدا بشه و رضای ما رضای خدا، خدا خودش ما رو به هر چیزی می رسونه و عزیزمون می کنه. و در آخر هم نام نیک از ما باقی می مونه.

اما اگر ایمان نداشته باشیم که می شه با خدا دوست شد و خدا به ما کمک کنه، مطمئن باشید که چسبیدن به هیچ قدرتی دیگه غیر از قدرت خدا، نمی تونه به شما تضمین بده که به خوشبختی و آسایش و آرامش می رسید.

اگر از غیر خدا ترسیدید و به غیر خدا تعظیم کردید، مطمئن باشید که هیچ وقت رشد نمی کنید و حقارت هاست که انتظارتون رو می کشه.


اما سرطان...

این روزها داره حسابی قربانی می گیره. چه از مردی مثل مرتضی پاشایی و چه از زنی مثل این زن فامیل ما.

بنده خدا شاید نزدیک به یک سال و یا بیشتر بود که سرطان داشت و همسرش از جون و دل مایه گذاشت تا درمان بشه.

از سرطان سینه شروع شد و با سرطان های دیگه ادامه پیدا کرد. و چند روز پیش هم کبدش از کار افتاد و امروز خبر فوتش رو شنیدم.

حالا یک همسر مانده و دو دختر تازه بالغ و این غم بزرگ براشون. :(

از شما دوستان عزیز می خوام که برای شادی و آرامش این خانم گرامی دعا کنید و برای بازماندگانش صبر بخواهی.

انشالله سایه ی پدر و مادر سال های سال رو سرتون باشه


[ پنج شنبه 93/8/29 ] [ 4:16 عصر ] [ پارسا زاهد ] [ نظرات () ]
اوقات شرعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پیوندهای دوستان