به نام خدا 

سلام

کترى مدت ها بود سوراخ شده بود و به قول مامان همش رو گاز دریا درست مى شد,:دى

حالا بعد از کلى انتظار ، مامان امروز یه کترى قورى جدید گرفت. از این کترى شیر دارا

ما ندید بدیدا گذاشتیم رو اپن و سریع بازش کردیم. و من ندید بدیدتر تا کترى رو در آوردم از کارتونش، لبه کارتون خورد به قورى و در قورى افتاد پایین و شکست.

مامان میاد تو خونه و مى فهمه و... و من: (

بعضی ها چشمای شوری دارن. چشم هایی با موج منفی

کافیه یکی از  اینا بیاد خونمون. اون وقت اون روز تو خونه اتفاقات ناخوشایندی میفته

یه بار سیم کشی ساختمون اتصالی می کنه. چون اون با موج منفیش، لوسترهای جدید رو نگاه می کنه و بعد... فرت :دی

یه بار دیگه دستگاه بخور التراسونیک (مولد بخار سرد) خراب میشه و آب میده

یه بار دیگه...

و...

1

چشمتون روز بد نبینه از این موج منفی که هر از چندگاهی گرفتارش می شم.

فکر کنم پریروز بود که رفتم تو اتاق جلسات گروه تا یه چیزی بردارم، حواسم نبود دکتر بوووق اونجا کلاس گذاشته. در رو باز کردم و تا دانشجوها رو دیدم زود در رو بستم و زدم بیرون.

خب اینجاش چیزی نبود.

در رو می بندم و یه یکی دو دقیقه در رابطه با همون چیزی که دنبالش بودم، رفتم طبقه پایین. وقتی برگشتم بالا، آقای ح ی گفت کجایی در اتاق جلسات رو قفل کردی دکتر بوووق و دانشجوها تو اتاق موندن :))))))))))))

در حالی که نمی تونستم خندم رو کنترل کنم، کلید رو آوردم در رو باز کردم و بعد هم فرار :دییییییی

نگو من طبق عادت همیشگی، تو دانشگاه، هر دری رو که می بندم، قفل هم می‌کنم. :دی

این جا رو هم ناخوداگاه قفل کرده بودم.

امروز با دکتر بوووق روبرو شدم. بهم می گه تو این روزا یه چیزیت شده . همون حرفی که اون روز گفتم همونه. فکر کنم اگه نامزد کنی و بخوای بری ماه عسل، خانومت رو خونه جا می ذاری و بعد که به مقصد می رسی یادت میاد ا خانومت نیست :دی