خانواده - محرم اسرار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محرم اسرار
درباره‌ی وبلاگ

به نام خدا سلام اینجا رو ساختم که از دلم برای دیگران و برای خودم بنویسم. امیدوارم دلنوشته‏هام تو اینجا مورد پسند دوستانم باشه. امیدوارم اینجا سکوی پرتابم به سوی شروع موفقیت‏های روز افزونم باشه.
موسیقی وبلاک
"
امکانات وب

بازدید امروز:10
بازدید دیروز:23
کل بازدیدها:313782

به نام خدا

سلام


چند وقتی بود، خیلی به این فکر می‌‌کردم که این اخلاق به خصوصی که من و بعضی‌ از هم سن و سال‌هام داریم علتش چیه؟!‍!

اول فکر می‌کردم چون این خلق به خصوص رو من شدید‌تر دارم، علتش فقط می‌تونه خانواده‌ باشه. مخصوصاً خانواده‌ی پدری.

            راستش رو بخواین در اقوام پدری، سلام کردن در هر بار دیدار خیلی معموله. یعنی یکی بره بیرون بعد بیاد تو، یا سلام می‌کنه یا بهش سلام می‌کنن. وقتی هم که رفت و آمد، حتی روزی یک بار هم باشه، حتماً بین محارم روبوسی انجام می‌شه.

            تو خونواده مادری هم تقریباً همین طوره اما یه کوچولو شدتش کمتر.

            این موارد من رو به این نتیجه رسونده بود که اخلاق خاص من هم به همین علته. این که موقع حرف زدن دستام رو با حالت خاصی می‌گیرم که نشونه‌ی تواضع بیشتره. اینکه از کلماتی استفاده می‌کنم که یا معانی مختلف عذرخواهی توشون وجود داره یا یه جوری عذرخواهی توشون مستتر هستش .خیلی چیزای دیگه که شاید برخی از شما باهاش آشنا باشید و یا خودتون هم همین طور باشید. اما من الان حضور ذهن ندارم

            این نتیجه رو داشتم قبول می‌کردم که این اواخر تلویزیون کارتون‌های قدیمی رو تکرار کرد. کارتون‌هایی مثل سندباد، دکتر ارنست و مهمتر از همه باخانمان یا همون پرین خودمون :)


            پرین که تکرارش رو گذاشتن، توجه‌ام رو خیلی جلب کرد. خاطرات کودکی زنده شد. دختری که تو یه سفر پدر و بعد مادرش رو از دست می‌ده و زندگی رو تو نوجوونی خودش تنها ادامه می‌ده. می‌رسه به شهرپدربزرگش آقای بیلفران.

            تو این کارتون دیدم پرین اخلاق خاصی داره. یه اخلاق آشنا که خودم هم به نوعی همون اخلاق رو داشتم. نوع صحبت کردنش که بیشتر ضمیر جمع استفاده می‌کرد. تحملش و سکوت در برابر توهین‌هایی که بهش می‌شد.احترام به پدربزرگی که خیلی از پدر و به خصوص مادرش بد می‌گفت و...

            یا اون خدمتکار خونه پدربزرگ که هر وقت صاحب‌خونه وارد یا خارج می‌شد، تکه کلام "آقای بیلفران" رو تکرار می‌کرد. حتی اون وکیل بدجنس هم تو صحبت‌ کردنش همون اخلاق خاص رو رعایت می‌کرد (راستی وکیل بود دیگه؟)

            با توجه به این موارد تو این کارتون و یادآوری کارتون‌های قبلی، به این نتیجه رسیدم که این اخلاق خاص من و خیلی از همسالانم، برمی‌گرده به کارتون‌هایی که تو دوران کودکی دیده بودیم. همین کارتون‌ها و خیلی دیگه از کارتون‌های دهه‌ی 60. به این نتیجه رسیدم که این اخلاق رو ما دهه‌ شصتی‌ها داریم، چون با این کارتون‌‌های خوب بزرگ شدیم.

           پ.ن: به نظر شما بچه‌های الان با این کارتون‌های دیجیمون میجیمون و اینا چطور می‌شن؟ :دیییییی 

بعد از امتحان نوشت

راستی دیدین بعضی‌ها (بعضی آقایون) نمی‌دونم انشالله که نشونه‌ی ایمان بالاترشون باشه و نه ریا

وقتی راه می‌رن می‌ایستن و یا نماز می‌خونن، گردنشون رو کج می‌کنن. مطمئناً هستن کسانی که این کار رو نه از روی ریا و... بلکه واقعاً برای تواضع می‌کنن، اما نمی‌دونم چرا حس خوبی نسبت به این ژست ندارم. نمازم هم کسی بخونه برای تواضع سر پایین انداختن گفته شده، نه گردن کج کردن... .


[ جمعه 91/11/13 ] [ 8:52 عصر ] [ پارسا زاهد ] [ نظرات () ]
اوقات شرعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پیوندهای دوستان