به نام خدا
سلام دوستان عزیز
خب خیلی جالب شد. فکر نمیکردم این امتحانات پایان ترم باعث بشه که تولد خوشبخت ترین زوج عالم رو پشت سر هم اینجا جشن بگیرم
امشب شب میلاد مولود کعبه هست و روز پدر
یادمه 10 سال پیش شاید بیشتر و شایدم کمتر، خبری از روز پدر به این رسمیتی که الان جشن میگیرن نبود.
او وقتها تلویزیون و رسانههای دیگه فقط روز مادر براشون اهمیت داشت و روز میلاد امام علی رو فقط به همین عنوان جشن میگرفتن و نمیگفتن روز پدر.
اما حالا دیگه روز پدر هم داریم. روز کسی که برامون خیلی زحمت میکشه، اما احساسات مردونه اون نمیذاره ما اون زحمتها رو به راحتی درک کنیم.
حالا به روز کسی رسیدیم که راهنمایی های اون نبود، ما الان گمراه شده بودیم. خیلی ها هستن که پدری دلسوز نداشتن و متاسفانه گمراه شدن. پس خدا رو شکر میکنم من جز اون دسته از آدما نیستم.
اگه هم الان اون جور که باید به اون چیزایی که میخواستم هنوز نرسیدم، فقط و فقط مقصر خودم هستم و خودم. شرایط مناسب فراهم بوده و این من بودم که قدر ندونستم.
بگذریم
خب جا داره این مناسبت رو هم به برخی تبریک بگم. اول از همه به پدرم. پدری که هنوز نتونستم ذرهای زحماتش رو شاکر باشم. بعد از اون به جناب کلیف عزیز تبریک میگم. پدر و همسری دلسوز. کسی که نه فقط برای فرزندان خودش ایثار کرده، بلکه برای همهی ما جوونا از جون خودش گذشت و قسمتی از بدنش رو فدای دین و مردم کشورش کرد.
و تبریک بعدی من به معلم بسیار مهربون و بسیار بسیار جدی من جناب آقای شهریار فرهمند هست. معلمی که وقتی سوال بیجایی میپرسیدیم و میپرسیم، میگفت و میگه: انگار آب جوشی ریختین روی سرم". و ما در این موقع چه قدر خجالت میکشیدیم و میکشیم
خب دیگه بیشتر از این بلد نیستم بحرفم بقیشو شما بحرفین