به نام خدا
سلام
استاد میگه یا تحقیق یا ترجمه. با خودم فکر میکنم، تحقیق میکنم و یه سمینار عالی میدم و ... تو رویاهایی از روی بی تجربهگی :دی.
استاد میگه پس در مورد پلیمرهای هادی و کاربردشون و اینا از تو منابع خارجکی تحقیق کن.
من: اوه خیلی سادهس الان میرم یه عالمه مقاله پیدا میکنم و جمعبندی و بعد یه تحقیق خوب میدم استاد و یه 20 تحویل میگیرم :دی. اما ذهی خیال باطل.
تازه میفهمم که هیچی نبفهمم. ساعتها و روزها گذشت تا دو سه تا مقاله دانلود کنم. چون پولی بود. ساعتها و روزها و هفتهها گذشت تا فقط به این چیزای عجیب غریب فقط نگاه کنم و احیاناً کلمهای یا یه دو جملهای ترجمه... .
تازه میفهمم هیچی نبفهمم :دی
پشیمون شدم کاش به استاد بگم همون ترجمه رو بده، این تحقیق و بعد ترجمه، غوز بالای غوزه :(
استاد در وقت اضافه، یه ماه تا امتحانا مونده عوض میکنه و مقاله میده بترجمم.
ساعتهای اول همین جوری فقط به این حروف انگلیسی نگاه میکردم. ا چه خوب این یکی رو بلدم Polyanaline . با ذوق ترجمه میکنم پلی آنالین . آخجوووووووون بلدم. :دی
بعد میبینم نوشته PANI ای خدا این چیه؟ اسم حیوون خونگیشون رو تو مقاله آوردن ؟. یه سرچ و یه کم فکر تازه میفهمم این همون ابسترکت Polyanaline هستش. ا چه خوب ابسترکت هم بلدم چی میشه :دی
باز میشینم ساعتها صفحهی اول رو میخونم خلاصه رو میخونم دست و پا شکسته یه چیزی حالیم میشه. بعد باز میخونم ساعتها به روزها میرسن و من هنوز مشغول. کارای دیگه هم فرصت نمیذارن. سر کار اینترنت ندارم و نمیتونم از گوگل ترنسلیشن استفاده کنم :(
اون قدر لفت میدم که نگو
تو امتحانا تازه میفهمم استاد عوض شده. استاد مهربون میگه بعد پایان امتحانا 20 روز وقت داری. زود تمومش کن. دیگه بیشتر فسفر میسوزنم. گوگل ترنسلیشن رو باز میکنم و جمله به جمله بهش میگم بترجم.
میترجمه. اما شما بگین کی تو مقالهی علمی در مورد پلیمرهای هادی، حرف از دوچرخه سواری میزنه. اون قدر فکر میکنم تا معادل شیمیایی مناسبی پیدا کنم. آخرش میگم معادلش باشه، چرخه، تناوب و یه چیزایی تو همین موارد.
تازه بعد فعل و فاعل و اینا جاهاشون درست نیست باز باید درست کنم. تو رو خدا یه نمونه میذارم خودتون قضاوت کنید
There is sufficient electron density associated with the conjugated polymer to reduce the metal precursor at the point of contact with the polymer during potential cycling..
چگالی الکترونی کافی است در ارتباط با پلیمر کونژوگه به ??کاهش پیشرو فلز در نقطه تماس با پلیمر در طی دوچرخه سواری بالقوه وجود دارد.
تازه دوپینگ هم تو این مقاله صورت گرفته :دی
Integration of the proton expulsion at ∼+0.22 V yields a value of 1050 C/cm2, which represents a ∼70% decrease in proton doping.
ادغام به اخراج پروتون در ~ 0.22 V بازده ارزش 1050 C/cm2، که نشان دهنده کاهش ~ 70? در دوپینگ پروتون.
جلل خالق پروتون ها هم دوپینگ میکنن :دی بعد هم کارت قرمز و اخراج :دی
خب آدمی که تجربه ترجمه 11 صفحهای نداشته. اونم تو این زمینهی این قدر تخصصی که تازه در موردش داره تو همین مقاله میخونه. (پلیمرهای رسانا). در کنار وقت کم و کار و امتحانای دیگه و ...، ازش چه توقعی میره.
یه بار ترجمه گوگلی میکنم با یکم اصلاحات، بعد چند روز شروع میکنم به اصلاحات کوچیکتر. بعد شب تا سحر بیدار میمونم و یه ویرایش دیگه. باز صبح که میشه از اول میخونم و باز هم ویرایش. بازم راضی نشدم :(.
اما دیگه دستم تو ترجمه راه افتاده. دست کم تو این زمینه علمی.
هر چند بازم مترجم نیستم. واقعاً ترجمه سخته. اونم ترجمهای که باید به متن وفادار بود. سختی ترجمه تخصصی معادلاتی مثل دوچرخه سواری و دوپینگ هست که باید تو رشتهی خودت متخصص باشی که به مشکل بر نخوری. اما ترجمه عمومی خیلی سختتره حتماً.
پ.ن1: مترو نوشت : بوی مرد تو مترو بیداد میکرد، بوی سرکه بود. نه بدتر بود . سرکه گندیده بود؟ بوی دهان هم بود(البته این زن و مرد نداره ). ارجاع به بوی مرد:دی