به نام خدا
سلام
این روزا خبرای خوبی از دوستان خوبمون به گوش میرسه. جناب برزخ و نوهی کوشولوشون. از جعفر عزیز که خیلی وقت پیش پَر شدن :دی ، از خانم رزی تازگیها پَر شدن :)
-----
----
و بدین سان از همین جا اعلام میکنم که
علی عزیزم صمیمیترین دوستم هم پَر. بر وزن گنجشک، پر :دی
اما چطوری شد که علی هم پر پر شد :دی
داستان از این قراره که. علی شاید بعد از یه شکست ... ... :دی (تو رو خدا نگاه کنید روزگار، رو قلبش اتوبان باز کرده. ) شاید دیگه از فکرش اومده بود بیرون.
شاید دیگه دوست نداشت حتی یه لحظه بهش فکر کنه. شاید....
اما خب خانواده علی که خیلی نگرانش بودن، و میدونستن علی چه انتخاب خوبی داشته، هی رو مخش راه رفتن که مایوس نشو. خانواده که پشتت باشه، هیچ وقت هیچ کس و هیچ چیزی تو دنیا نمیتونه بهت بگه نه :)
این طوری شد که علی با خوندن انواع کتابهای جور واجور، با ربط و بی ربط ، :دی
....
خیلی کتاب خوندا. خیلی . خیلی کتاب خوند تا خوب یاد بگیره راه روش موفقیت در این آزمون بزرگ رو ....
بالاخره این خوندن کتابها اعتماد به نفس بالایی تو علی به وجود آورد. به خصوص که خانوادهش هم بهش اعتماد کردن و هم نظر با علی بودن.
پس، پا پیش میذاره و تو این آزمون بزرگ زندگی موفق میشه. موفقیتی که آرزوی هر جوونی هست.
علی جون تبریک میگم بازم. ایشالله سالهای خوبی رو با هم داشته باشین و به پای هم پیر نشین :):دی
علی جون دست ما رو هم بگیر. کچل هم شدم عیبی نداره. انشالله گزینه من هم مثل گزینه تو منو با سر کچل میپسنده :دی
علی جون ارشد شدنت مبارک
به مناسبت این وصلت فرخنده (علی و کارشناسی ارشد) تا جایی که میتونید بیاید و پایکوبی کنید