به نام خدا
سلام
این وبلاگ منه. محرم اسرار
محرم اسرار رو یه سال بیشتر میشه که انتخاب کردم. یه سال میشه که یواش یواش دلش رو برای اسرار نگه داشتن آماده کردم. ظاهرش ساده هست. اما دلش بزرگه. میتونه تمام حرفایی که میزنم رو تو دلش نگه داره. اما انشالله هنوز خیلی راه داریم که باید با هم بریم.
محرم اسرار رو اگه دنیا مجال بده دوست دارم تا پایان عمر داشته باشم. امیدوارم لیاقتش رو داشته باشم. نمیدونم اگه میتونست به من بگه، آیا میگفت:" دوست دارم دلش رو با حرفهای دلم پر کنم یا نه.
محرم اسرار بعضی حرفهای من رو به همهی عالم نشون میده و انشالله که افتخار میکنه. بعضی حرفها رو هم در سکوت نقطهچینها فقط تو دلش به همهی اونایی که گوش شنوا دارن میگه.
نمیدونم شاید دیگه بعد این یکسال خوردهای از من و حرفام خسته شده باشه و نخواد دیگه چیزی تو صفحهی دلشبنویسم. شایدم نه. و دوست داره راحت تر از این با اون حرفهام رو بزنم.
اگه ازم خسته شده باشه دعا میکنم اون کسی که لیاقتش بهتر از منه باهاش همره بشه و باهاش حرفاش رو بزنه.
ولی فکر کنم آهنگ جدیدی که گذاشتم رو دوست داشته باشه :)
امیدوارم تا این لحظه بهش بدی نکرده باشم. امیدوارم من و همراه همیشگیش بدونه. امیدوارم... .
این وبلاگ منه. محرم اسرار
ویرایش جمعه 24 شهریور:
پ.ن1: گفتم منم یه فالی برای خودم گرفته باشم دیشب این کار رو کردم و این غزل زیبا اومد
حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند محرمی کو که فرستیم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
چون می از خم به سبو رفت گل افکند نقاب فرصت عیش نگهدار و بزن جامی چند
قند آمیخته با گل، نه علاج دل ماست بوسهای چند بیامیز به دشنامی چند
زاهد از کوچهی رندان به سلامت بگذر تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
ای گدایان خرابات خدا یار شماست چشم اِنعام مدارید به اَنعامی چند
پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش که مگو حال دل سوخته با خامی چند
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت کامکارا نظری کن سوی ناکامی چند