بهار عمر - محرم اسرار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محرم اسرار
درباره‌ی وبلاگ

به نام خدا سلام اینجا رو ساختم که از دلم برای دیگران و برای خودم بنویسم. امیدوارم دلنوشته‏هام تو اینجا مورد پسند دوستانم باشه. امیدوارم اینجا سکوی پرتابم به سوی شروع موفقیت‏های روز افزونم باشه.
موسیقی وبلاک
"
امکانات وب

بازدید امروز:55
بازدید دیروز:7
کل بازدیدها:317869

 

به نام خدا

سلام

بهار آمد، جوانی را پس از پیری ز سر گیرم

کنار یار بنشینم، ز عمر خود ثمر گیرم

 

بگلشن باز گردم، با گل و بلبن در آمیزم

به طرف بوستان دلدار، مهوش را ببر گیرم

 

خزان و زردی آن را نهم در پشت سر، روزی

که در گلزار جان از گل‌عذار خود خبر گیرم

 

پر و بالم که در دِی، از غم دلدار پرپر شد

به فروردین بیاد وصل دلربا بال و پر گیرم

 

به هنگام خزان در این خراب‌آباد بنشستم

بهار آمد که بهر وصل او بار سفر گیرم

 

اگر ساقی از آن جامی که بر عشاق افشاند

بیفشاند به مستی از رخ او پرده بر گیرم

 

پارسال بود که تقریباً همین روزا با صدای سکوت آپ کردم. صدایی که برای من، یاد خاطراتی با حس مبهم در کودکی رو تازه می‌کرد.

مبهم بود اما خوب بود. اگر چه شاید در کودکی خوب بودنش رو نفهمیده باشم. به هر حال تجربیات خوبی بود به لطف امام خمینی.

امروز دیوان ایشون رو باز کردم و می‌خواستم یه غزل برای آپ وبلاگم انتخاب کنم. اما مگه می‌شد؟:دی

بیشتر غزل‌های ایشون مناسب حالم بود، اما مناسب این روزها نبود. منظورم از این روزها این فقط دو روز رحلت و شهادت و اینا نیست.

دیگه با وسواس و دو دور نگاه اجمالی غزل بالا رو پیدا کردم.

می‌خواستم شعری بگم و بذارم تو وبلاگم. شعری که هنوز به کاغذ نیاوردم و در ذهن پرورشش دادم به سبک و وزن شعرهای فردوسی. اما به بهانه مناسب نبودن محتوی برای عموم، منصرف شدم. چون منصرف شدم تنبلی کردم و تا الان دستم به قلم یا بهتر بگم به کی‌بورد نرفته که دست کم برای خودم ثبتش کنم.

نمی‌دونم هرچی می‌خواستم بگم پرید چرا؟ :دی

نمی‌دونم شاید اگه قرار بود اون موقع ادامه بدم، مطالبم به جز همین جمله "
منظورم از این روزها این فقط دو روز رحلت و شهادت و اینا نیست." چیزی دیگه در مورد حرمت این روز نداشت.

الان به خودم اومدم و می‌خوام اگه چیزی به ذهن رسید به همین مناسبت بگم.

یه بنده‌ خدایی یکی دو روز پیش گفت که تو مفاتیح دستوری اومده برای خواب دیدن. به خصوص خواب ائمه و بزرگان و... .

اون بنده خدا گفت که من دو سه روز پیش امتحان کردم و نتونستم خواب ائمه رو ببینم و در عوض خواب‌های بدی دیدم.

وقتی این رو شنیدم با خودم این استدلال رو کردم که ممکنه خواب این عزیزان رو دیدن به لیاقت داشتن ربط داشته باشه. و نبودن این لیاقت باعث بشه بعد از عمل به دستور معذب هم بشیم.

بعد با خودم گفتم نکنه اگه این دستور رو انجام بدم بدتر از خواب بد ببینم.

راستش مدتی هست به حضرت علی متوسل شدم. البته می‌دونم توسلی که هر چند روز یه بار یاد ایشون بیفتی توسلی نیست. :(

حالا این ایام این تلنگر رو به من زد که چرا به امام موسی کاظم متوسل نشم. نه که توسل به امام علی رو بی فایده بدونم نه. اما خب شاید قرار باشه مسیر حاجت روایی من از طریق این امام عزیز باشه :)

اما ای امام عزیز حاجت‌های من در برابر حاجت‌های دیگران شاید خیلی کوچیک باشه. ای امام عزیز حاجت دیگران رو برآورده کن... . ای امام عزیز حاجت مادرم رو برآورده کن ... .

انشالله که با برآورده شدن حاجت دیگران دعای دیگران... دعای مادرم و .. دعای پدرم و... در مورد من هم مستجاب بشه

آمین


[ دوشنبه 92/3/13 ] [ 11:5 عصر ] [ پارسا زاهد ] [ نظرات () ]
اوقات شرعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پیوندهای دوستان