به نام خدا
سلام
امسال اصلاً برام ماه رمضون، ماه سختی نبوده. هی میترسم که زود تموم شه و انگار داره زود هم تموم میشه. یک سوم ماه تموم شد و هنوز تو لاک خودمم:(
یادش به خیر بچگیهام، ماه رمضون یه لطف و صفایی دیگه داشت. زود تموم نمیشد... زود ازمون خداحافظی نمیکرد. ذوق بیدار شدن برای سحر...عجله برای آب خوردن تا قبل از اذون... و اگه بیدار نمیشدم انگار دنیا برام تموم شده.
ذوق شنیدن صدای اللهم انی اسئلک از رادیو (آخه تلویزیون اون موقعها، نیمه شب برفک پخش میکرد :دی)
نمیدونم یا اون موقع حاجت نداشتم یا حاجتهام رو فراموش کردم. الان میدونم که هنوز نتونستم دعا کنم بدون خودخواهی. یه دعای خالصانه برای دیگران. دعایی که مثل یه تیر به سقف خونه نخوره و کمونه کنه تو سر خودم... دعایی که بتونه تا عرش الهی بره... .
خدایا از تو تمنا میکنم به چیزی که اجابت میکنی دعایم را هنگامی که از تو تمنا کنم. پس اجابت کن ای خدا... ای خدا... ای خدا...
خدایا دیگه هییییییچ چیز نمیخوام جز، بزرگترین خواسته دوستانم...
1-
چند وقته به ترانههای علیزاده خیلی علاقه پیدا کردم. البته اون ترانههایی که حس نا امیدی و غم مطلق و یأس داره نهها.
اون ترانههایی که حس امید میده و اگه صدای غمی هم توش هست، صدای غم از شادی (گریهی از شادی) داشته باشه:
مثل...
منم مثل تو مات این قصهام....تو هم مثل من امشب و دعوتی
درست تو همین ساعت و ثانیه....سزاوار زیباترین رحمتی
تو این حس و حال عجیب و غریب....دو تا بال میخوای که رو شونته
تو از هر مسیری بری میرسی....تو از هر دری بگذری خونته
از این سفرهها معجزه دور نیست....ببین دست دنیا تو دست منه
دعا میکنم تا اجابت بشی....دعا میکنم چون دلم روشنه
من از عشق بارون به دریا زدم....به بارون به آسمون دعوتیم
چه مهمونی باشکوهی شده....تو این لحظههایی که هم صحبتیم
آهنگ وبم رو همین گذاشتم اما انگار دیر لود میشه
2-
هر روز امیدوارتر میشم که دعای دومم مستجاب میشه و به آرزوم میرسم. مطمئناً خدا هم راضی هست و خودش من رو تو این راه قرار داده. اما این که چرا مسیر مستقیم رو برام تعیین نکرد؟ چرا اون مسیر نزدیکه رو راهم قرار نداد؟؛ شاید به خاطر خطرات اون مسیر بوده. عوضش این مسیر با اینکه طولانی هست، اما زیباتره. هم مسیر زیباتره و هم همراهی بیشتر با خدا زیباییش رو دو چندان کرده. شاید اگه مسیر نزدیک بود و خطری هم نبود، غرور من رو میگرفت و خدا رو فراموش میکردم.
حالا دارم حکمت این راه رو میفهمم. خدا هم هدف رو پسندیده انشالله. حکمت راه طولانی، انگار یه چند صباحی دیدن مسیر زیبایی بود که خدا تو این راه گذاشته و من هنوز کامل زیبایی مسیر رو درک نکردم. مطمئناً روز رسیدن، پردهها از روی فهمم کنار میره و زیباییهای اصلی مسیر رو تازه متوجه میشم :)
---
3-
با خودم فکر میکنم، واقعاً میبینم ماه رمضون چه ماه عجیبیه. یعنی چه مهمونی عجیبی!
یه عده همه سال گناه میکنن و عمدی هم گناه میکنن. اما باز خدا تو این مهمونی دعوتشون میکنه و این ماه آدمای خوبی میشن و روزه میگیرن و نماز میخونن و گناهان یازده ماه بقیه سال رو ترک میکنن.!!
تازه نمیدونم شاید اگه نماز رو هم نخونن و فقط روزه بگیرن، تمام کارهای مباحشون مستحب میشه و ثواب پاش نوشته میشه.
من البته نمیگم مؤمنم. نه. اما میتونم بگم گناه عمدی مثل بعضی آدما انجام نمیدم. من هم مثل اونا تو مهمونی پذیرایی میشم. و این خیلی خوبه. این که با یه روز روزه گرفتن تو این ماه. تمام مدتی که روزه هستی میتونی همین جوری بدون کوچیکترین زحمت اضافه، عبادت کنی و ثواب ببری. بخوابی، عبادت کردی. بیدار باشی عبادت کردی. سکوت کنی عبادت کردی. نفس فرو ببری، عبادت کردی، نفس برآری، عبادت کردی. هر کار مباح کنی، عبادت کردی!!!:)
واقعاً چه میزبان مهربونی داریم.
بعد وقتی خوب به این مهربونی میزبان نگاه کنی و فکر کنی و درک کنی، باورش سخت میشه که وقتی اونو با التماس میخونی صدات رو نشنوه و جوابت رو نده!
و به این باور میرسی اگه هنوز جواب مورد نظر و نگرفتی، حتماً این میزبان مهربون، میخواد بیشتر صدات رو بشنوه و عامیانه بگم: حال کنه :)
چون میدونه که وقتی جواب بگیری، دیگه این جوری صدات رو نمیشنوه و صدایی که قشنگترین صدای عالم میشه... .
---
4-
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
هر چه در آسمان و زمین است، پادشاه (خداوند) پاک و نفوذ ناپذیر و حکیم را تسبیح میگوید.
یه روایت هست که میگن یه روزی حضرت محمد به همسرشون میگن که این دو تا لباس من رو بشوی. بعد همسر پیامبر میگه که ای رسول خدا، دیروز شستم. پیامبر هم میگن: آیا نمیدونی که لباس انسان هم تسبیح خدا رو میگه. و هنگامی که چرک و آلوده بشه، تسبیح اون قطع میشه؟