به نام خدا
سلام
خیلی دوست داشتم دوباره برم خونهی این دوست خوبم و دوباره ببینمش.
دوستی مثل علی دارم که هنوز یه بارم ندیدمش، اما انشالله وقتی میبینمش که میرم خونشون، مثل همین دوست بالا. و وقتی میرم خونشون که انشالله تنها نیستم. و انشالله اون موقع علی هم تنها نباشه :پی
راستش دوست اولی همکارم بود و یه جورایی هنوز هست. یه بار پارسال رفتم خونشون و هیچی با خودم نبردم، به جز خودم :دی!
بی تجربگی هست دیگه از این بهتر نمیشه :دی
پارسال دختر دوستم، فاطمه کوچولو نزدیک یک سالش بود نمیدونم یا کمتر یا بیشتر. امسال هم دوساله شده بود و شیرین زبون.
این دو تا عکسهای پارسال هستند
اینم عکسهای امسالش:)
برای اینکه عکسها رو بزرگ ببینید باید روشون کلیک کنید
خلاصه بگم دیداری تازه کردیم. و حسابی پذیرایی شدم البته بدون تکلف و ریا و اینا که خیلی این مدل برام ارزشمند بود.
1
حتماً با خودتون گفتین این عنوان چرا یکم نا متناسب این موضوع هست. در جواب این سوالتون میگم که این دوست و این بچه بهونه بود.
راستش من بچهها رو خیلی دوست دارم. به خصوص بچههای زیر 5 سال :) و به خصوص دختر بچهها رو. شاید بهتره بگم: عاشق بچههای کوچولو هستم.
اما با این حال بدم میاد از اونایی که این جمله مصداقشون میشه: دختر هووی مادر.
فکر میکنم اصل زندگی با پیمان بستن یک زن و یک مرد کامل میشه. اومدن بچه این وسط، زندگی رو کاملتر نمیکنه، بلکه شیرین و شادش میکنه.
اگه تونستیم شیرینی زندگی رو نگه داریم و شادی زندگی رو ادامه بدیم، این شیرینی میتونه کمک کنه به آخرتمون. اما اگه اهمیت این شیرینی از اصل زندگی بیشتر بشه، آفت زندگی خواهد شد.
اگه زندگی و پیمان دو نفر با یک عشق واقعی شروع بشه و ادامه پیدا کنه، هیچ وقت بچهها برای این دو نفر، جای خودشون رو نه میگیره و نه حتی پر میکنه
2
امشب رفتم تاپیک نامه های من به فرزندانم رو خوندم.
خاطراتم تازه شد. این چیزی که میخوام بگم، در اثر خوندن اون نامه ها نیست. قبلش خوندشون هم در نظر داشتم بگم، فقط اون نامههام رو که دیدم، دیدم نظرم هیچ تغییری نکرده.
البته یکم مرتبتر شده
یادم میاد تو همون برسا، بعضی سوالاتم تو صندلی داغ، طرف رو تو دو راهی قرار میداد. مطمئناً من به اون سوالات فکر کرده بودم و به جوابشون. مواظب بودم هیچ سوالی رو نپرسم که خودم نمیتونم یا دوست نداشتم جواب بدم.
چه اون موقع و چه الان، سوال دوراهی بین همسر و فرزند رو از هر کی پرسیدم، تقریباً هیچ کس نخواست جواب بده. یه مثالش همین دیروز از همکارم
اول فکر میکرد سوالم امکان نداره سخت باشه، طوری که نتونه جواب بده، اما تا شنید، گفت نه من به این سوال جواب نمیدم.
سوالی خیلی ساده !
اگه در شرایط خطر فرصت نجات همسر یا فرزندت رو داشته باشی (قید دیگری رو باید بزنی) کدوم رو انتخاب میکنی. اگه هر دوشون رو خیلی دوست داشته باشی؟
جواب من به این سوال الان هم همون جوابه
اول اینکه، وقتی با عشق واقعی و علاقه زیاد ازدواج میکنی، همسرت نزدیکترین فرد تو دنیا بعد از خدا میشه، اون قدر نزدیک که ممکنه محرم تقریباً تمام اسرار هم باشین. تو این شرایط، وقتی جون این همسر و جون بچه در خطر باشه، طبیعی هست که انتخاب باید همسر باشه.
بچه رو که نجات بدی، دیگه محرم اسرارت رو از دست میدی. اون بچه بزرگ هم بشه، تو رو ترک میکنه. حتی اگه محترمانه هم ترک کنه؟، اما ترک میکنه و دیگه تنها میشی. و اون زمان پشیمونی
مورد دوم به نظر من در مورد مردها مصداق داره. اونم اینکه بر فرض علاقه شدیدی هم به همسرت نداری و زندگی معمولی شده. اما آیا همسرت، کسی که اونو از پدر و مادرش خواستگاری کردی، امانت اون پدر و مادر به تو نبوده و نیست؟. آیا نباید در حفظ امانت، اونم گرانبهاترین گوهر اونها، تلاش کنی و حتی از جون خودت بگذری؟ شرع میگه امانتدار باش
حالا اگه اهل دو حالت قبل نیستی و اهل حساب کتابی. مگه نه اینکه خدا گفته متأهل شو تا نصف دینت تضمین بشه. تو اگه همسرت رو از دست بدی، دوباره تضمینی برای حفظ هیچ کسری، از دینت نداری. بچه هم ممکنه بعد نجاتش، مایه افزدون عذاب دنیوی و اخرویت بشه. اما با نجات همسرت هم نصف دینت تضمین شده و هم شاید فرزندی در آینده
3
فرزندم؛ (میگم فرزندم چون با این شرایط فعلی یک بچه رو خوب تربیت کنیم، خودش خیلیه) رفتم چند نامهای رو برات نوشته بودم رو خوندم. حالا نامهای دیگه دارم.
امیدوارم قدر عمر عزیزت رو بدونی. امیدوارم خیلی خیلی زودتر از من حواست باشه، که اگه تنبلی کنی، پشیمون میشی. من از وقتی کار میکنم، ارزش زمان رو بیشتر میفهمم. کاش پدر بزرگت اجازه میداد در نوجوانی کار کنم. اجازه که نه. چون اون موقع خودم هم از کارهایی که مادربزرگ پیشنهاد میداد بدم میومد(مکانیکی و قنادی شاید). اما اگه پدر بزرگت من رو سر یه کاری دیگه میذاشت و نگران نبود که پدرت، از محیط تأثیر منفی میپذیره، مطمئناً الان خیلی خیلی جلوتر و شاید در اوج بودم.
پس فرزندم انشالله تو چه با کار و چه به هر نحو دیگهای قدر زمان رو اون طور که باید بدونی