به نام خدا
سلام
نمیدونم برای این موضوع با چی شروع کنم . اگه بخوام مقدمه بگم خیلی رسمی و کلاسیک میشه. پس مقدمه رو بی خیال میشم.
تا حالا دیدین بعضی ها یک اخلاق ویژهای دارند که از دید بقیه عجیب به نظر میرسه. اما خودشون اون اخلاق رو منطقی میدونن. فکر کنم این نوع اخلاق رو بعضی ها نه بلکه همه داشته باشن . مثل خود من یا خود شما. یکم دقت کنید حتماً پیدا میکنید
یکی از اون اخلاق ویژه که من دارم و از دید پدر و مادرم به خصوص پدرم عجیبه. اینه که برای خودم یک قلمرو شخصی دارم. اونا فکر می کنن من که دختر نیستم چرا به این موضوع حساسم. به این موضوع که وقتی میشینم پای همین رایانه. چرا پرده رو میکشم تا دیده نشم. اونم مخصوصاً وقتی هوا تاریک میشه و تو خونه دیده میشه. بهم میگن:" تو که پسری" یا میگن:" آخ آخ الان دخترا عاشقت میشن" یا نمیدونم به شوخی میگن:" دخترا برین جمع نشین ..." . در صورتی که نمیدونن این خلق من ربطی به جنسیت شاهدی که از اون پایین تو خیابون رد میشه نداره.
این عکس پنجره رو که پیدا کردم خیلی شبیه پنجرهی ماست. اما پرده ما عمودی این حالت غم هم وجود نداره
شب که میشه من کاملاً پنجره رو میبندم و پرده رو هم میکشم. اما هنوز کاری انجام ندادم که بابای گرامی میان و میخوان بخوابن و
میگن پنجره رو باز کن پرده رو بزن کنار