به نام خدا
سلام
بالاخره دستهی جدید"شعرهای من" رو ایجاد کردم .
امروز صبح یه دفعه تصمیم گرفتم
نمیدونم چرا با این شعر این قدر آبکی؟
شاید شعرهای قبلی بهتر بودن
البته اگه بشه اسمشون رو گذاشت شعر. که در واقع معری بیش نیستند
و اما
تا به امروز مرا وسوسهی یارم بود نکند یار نخواهد، همه افکارم بود
شب و این ستارههاش منتظر من هستند شمس و هم مهرخ روز مال شب تارم بود
متاسفانه فقط دو بیت تونستم بگم. اما انگار تو همین دو بیت همه چیز رو گفتم تا ببینم چه شود
ویرایش: بعد از چند روز، امروز پنج شنبه 2 تیر 1390 به این نتیجه رسیدم که این شعر رو این طوری تغییر بدم
تا به دیروز مرا وسوسهی یارم بود نکند یار نخواهد، همه افکارم بود
شب و این ستارههاش منتظر من هستن فکر آن مهرخ روز مال شب تارم بود