به نام خدا
سلام
ماه رمضان شد، می و میخانه بر افتاد
عشق طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار بمی کرد برم پیر خرابات گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد
پ.ن1
خدایا پارسال بود که ماه رمضان آرزوهایی داشتم و نگرانیهایی
خدا شکرت که کمی از نگرانیها رفع شد. فکر میکردم بزرگترین مشکلات اونهایی بود که پارسال گفتم
خدایا امسال به این نتیجه رسیدم مشکلاتی وجود داره که در برابر اون مشکلاتی که حل شده، صدها برابر سختتر هستند.
اما خدای خوبم، من به قدرت تو ایمان دارم، اون مشکلات برای من بزرگ بودن و این مشکلات هم برام صدها برابر بزرگتر
اما هیچ مشکلی برای تو مشکل نیست و هیچ بن بستی برای تو بسته نیست.
چون تو فرا تر از هر بُعد هستی و من موجودی مسلط بر ابعادی محدود. برای همین هست که در مقابل خودم بن بست میبینم. مثل بن بستی که یک نقطه درون دایرهای بسته میبینه. اگر اون نقطه میتونست سرش رو بالا بگیره و راه به بعد سوم پیدا میکرد، از حصار دایره رها میشد.
خدایا من حس میکنم در دایره قسمت محصورم و مشکلاتی حل ناشدنی دارم. اما وقتی به تو پناه میبرم، میدونم تو راهی را میدانی و از راهی به من کمک میکنی که من حتی فکرش را هم نکردم.
فرا رسیدن ماه رمضان بر همه دوستان مبارک
انشالله با دعاهای خوبمون در حق هم از برکات این ماه به هم برسونیم، به خصوص برکت شب قدر، شب سرونوشت
پ.ن2
یه پیامک: خدایا دمت گرم که تو این تورم و گرونی با 50 تومن صدقه، 70 نوع بلا رو دفع میکنی
:|
پ.ن3
کارنامه 2: میگم این دکتر و اینا :دی، تو این ماه رمضونی بدون ناهار خوردن و چای خوردن دم به ساعت، چطوری طاقت میارن طفلکیها :دی